ضرب المثل های بختیاری نویسنده: آزاد مردان بختیاری
ضرب المثل ها عبارت ها و جمله های موزونی هستند که حاوی پندها و اندرزهای گوناگونی می باشند. موجب آگاهی بخشی ، پندآموزی و عبرت آموزی می شوند. این ضرب المثل ها که گاه پیشینه آنها به چند قرن و شاید هزاران سال قبل باز گردد و سینه به سینه به نسل های بعدی منتقل شده اند ، دریچه ای برای شناخت ابعاد مختلف و جنبه های گوناگون فرهنگ و جامعه هستند. آنها گویای واقعیتهای آشکار و پنهان جامعه و بازتاب بسیاری از رسوم ، عادت ها و شیوه های زندگی یک گروه و یک قوم می باشند. معلوم می دارند که در قلمرو یک فرهنگ چه کارهایی ناپسند و ناخوشایند و انجام کدام اعمال و رویه ها خوشایند و مطلوب است. در ضرب المثل هاست که زبان و فرهنگ به هم نزدیک می شوند و ابعاد مختلف زبان گفتاری مردم را آشکار می سازند. همچنین می توانند راهگشا ، در یافتن بسیاری از پرسشهای ما در باره زبان و فرهنگ باشند.
در زیر تعدادی از ضرب المثل های بختیاری با برگردان فارسی آنها ارائه می شود:
• برد سیلا ، بن وار ، نی واسه
سنگ سوراخدار همیشه در باراندز ایل نمی ماند.
کنایه از: تمام پسرها و دخترها بالاخره روزی ازدواج می کنند.
• عروس بونه وه دلس بید ، چرنید ، گد خروس پام تلنید.
عروس که بهانه به دل داشت ، جیغ کشید و گفت : خروس پایم را له کرد.
کنایه از: بهانه جویی و ناسازگاری عروس
• مال داما هیچ خودی نید مال عروس بزن بکوبه..............
• تیلی که تخم ناد ، همدا داسه
جوجه ای که تخمگذار شد ، همسن مادرش است.
کنایه از: فرزندی که ازدواج کرد و بچه به دنیا آورد ، همسن پدر و مادرش شده است.
• بختم ، بخته دامه ، کوشا ، دامم وه پامه
بخت من مثل بخت مادرمه ، کفش های مادرم را هم به پا دارم.
کنایه از: تاثیر گذاری والدین در سرنوشت بچه ها
• هر کی ناره دالو ، نی ره هونه هالو
هر کس مادر بزرگ ندارد به خانه دایی اش نمی رود.
• مهمون هر کی ، هونه خدا هر چی
مهمان هر کسی که باشد ، میزبان با هر چه دارد از او پذیرایی می کند.
• علف سر ریشه خوس ، سوز ایبو
علف سر ریشه خودش جوانه می زند و رشد می کند.
کنایه از: تاثیر خانواده در سرنوشت و تربیت آدمی
• ار لیشم ، گوشت میشم.
اگر زشتم ، لیکن ذاتی پاک و باارزش دارم.
کنایه از:تاکید بر نجابت و اصالت
• وه بنگشت گدن ، سوکی یا سنگین ، گد ، سوک ، سنگینی ، دس خومه
از گنجشک پرسیدند سبکی یا سنگین ، پاسخ داد ، سبک یا سنگینی دست خودمه.
کنایه از: اختیار و اراده آدمی
• گرگ که پیر ایبو سگ بس خنده
گرگ که پیر می شود ، سگ او را مسخره می کند.
کنایه از: خوار شدن آدمی
• هر چی کنی ، سی ناکس ، نه ایگو خو ، نه ایگو بس
برای ناکس هر هر اندازه کار کنی ، نه می گوید ، خوب است ، نه می گوید ، کافی است.
کنایه از: رویه انسان های بی ارزش و قدرنشناس.
• کر خو مال سی چنه سه ، کر لیش مال سی چنه سه
نه پسر خوب و با لیاقت مال می خواهد (بدست می آورد) ، نه پسر پست و نالایق. (بر باد می دهد)
• گرگن گرهدن ، پند دادن ، گد ولم کنین ، گله رهد.
گرگ را گرفتند ، نصیحت کردند که دیگر به گله حمله نکند ، گفت: رهایم سازید ، گله رفت.
کنایه از: ترک عادت نتوان کرد.
• نه کور حیا داره ، نه کچل ، مزگ سر.
نه آدم کو حیا دارد نه کچل مغز سر دارد.
کنایه از: اینکه آدم های بی حیا و بی چشم و رو هیچ وقت حیا نمی کنند و از رو نمی روند.
• قاطرن نل کردن ، پشغه کوره هم پاس بلند کرد ، گد مونم ، نل کنین.
قاطر را که نعل کردند ، پشه کوره نیز پایش را بلند کرد و گفت: مرا نیز نعل کنید!
• بز که اجلش ایرسه ، نونا ، شونه خوره
بز که اجلش فرا می رسد ، نانهای چوپان را می خورد.
• لیوونه زه گسنی مرد ، گدن ، گرده گرس گلیس
آسیابان از گرسنگی مرد، گفتند نان در گلویش گیر کرد.
• افتو زی همچو که دز دلس خاس
آفتاب جایی طلوع کرد که دزد دلش می خواست.
کنایه از: خوش شانسی آدم نا اهل.
• سگ ، دم هونه ساوس ، زله
سگ در خانه صاحبش زرنگ است.
• همبونه دادن خرس وراره ، خردس ، گد ، جا مزم.
انبان را به خرس دادند که درست کند ، آن را خورد و گفت: جای دستمزدم.
• سرونه سر زینه بیوه ، دهل ، درس
از بدشانسی زن بیوه ، دهل پاره شد.
کنایه از: بدبیاری و بدشانسی
• سی گا مکال ،چه یه من ، چه صد من.
برای گاوی که خیش نمی رود و تن به کار نمی دهد ، چه یک من و چه صدمن بذر ، فرقی نمی کند.
کنایه از: آدمهایی که تن به کار نمی دهند ، فرقی نمی کند که کار چه باشد.
• کچل که مینا دار ایبو ، زه داغ مینا ، هار ایبو.
زن کچل که صاحب مینا و دستار می شود ، هار می شود.
کنایه از: کم ظرفیتی افراد.
• اوره شومه باداده ، حسنی که خدا داده
ابریشم تاب داده ، حسنی که خدا داده.
کنایه از: اینکه هر کسی را خدواند به شکلی خاص آفریده است.
• بهیگ به هونه بوس ، تی ناشت ، گهدن ، غلا ، مین ره ، تیاس کند.
عروس اصلاً از اول چشم نداشت ، گفتند: کلاغ در راه چشمانش را کند.
کنایه از: عیب پوشی دختر برای شوهر دادن.
نویسنده: آزادمردان بختیاری
نظرات شما عزیزان: